smile2me

من ترجیح می دهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم/.

smile2me

من ترجیح می دهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم/.

مصاحبه من و خدا!

خدا گفت:بیا تو.پس می خواهی با من مصاحبه کنی؟ گفتم: اگر وقت داشته باشید. خداوند لبخندی زد و گفت: وقت من بی نهایت است و برای انجام هر کاری کافی است. چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟ گفتم:چه چیزی بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟ خدا جواب داد:اینکه آنها از کودک بودن خسته می شوند و برای بزرگ شدن عجله دارند و سالیان دراز را در حسرت دوران کودکی سر می کنند. اینکه سلامتی شان را برای بدست آوردن پول از دست می دهند و بعد پولشان را خرج می کنند تا دوباره سلامتی را بدست آورند. اینکه با چه هیجانی به آینده فکر می کنند که زمان حال را فراموش می کنند و لذا نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده. اینکه چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان می میرند که گویی هر گز زنده نبودند. خداوند دست های مرا گرفت و مدتی در سکوت گذشت. بعد پرسیدم:چه درسهایی از زندگی را می خواهید بندگان یاد بگیرند؟ خداوند با لبخندی پاسخ داد:یاد بگیرند که دیگران را نمی توان مجبور به دوست داشتن خود کرد اما می توان محبوب دیگران شد. یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین دارایی را داشته باشد بلکه کسی است که کمترین نیاز را داشته باشد. یاد بگیرند که برای ایجاد زخمی عمیق در دل کسی که دوستش دارند فقط چند ثانیه زمان لازم است اما برای التیام آن سال ها وقت لازم است. یاد بگیرند که پول همه چیز می خرد جز دل خوش. یاد بگیرند که دوست واقعی کسی است که همه چیز را در مورد آنها می داند و با این حال دوستشان دارد. مدتی نشستم و لذت بردم.از او برای وقتی که به من اختصاص داده بود و برای همه کارهایی که برای من خانواده و دوستانم کرده بود تشکر کردم. او پاسخ داد:من بیست و چهار ساعته در دسترس هستم فقط کافی است صدایم کنی تا جواب بدهم/.

نظرات 5 + ارسال نظر
الناز پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 ب.ظ http://www.parvazeghasedak.blogsky.com

سلام
خیلی خوب بود.

عشق خدا پیوسته ما را در بر گرفته و ما هرگز تنها نیستیم."جی.پی.وسوانی"

Smile To me جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:31 ب.ظ http://xyz.blogsky.com/

سلام

ایول قشنگ بود!

شب برفی شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:16 ب.ظ http://shabebarfi.blogsky.com

اما گاهی وقتها می گه : برقراری ارتباط یا مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد

گمانم دستگاه خودم ایراد داره!!

راستی این یکیو من دیگه خودم فکر نکردم زحمتشو دادم به شاعرش !! (عرفان نظر آهاریه )

لینک کردم با همون اسم که فرمودین . سر بزنین..

شب برفی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 ب.ظ http://shabebarfi.blogsky.com

باور کن دوست دارم خوب خوب نگاش کنم اما چشمم هی به شیشه ی آمپولا و شربت های با مزه ی جلبک های دریایی و دستمال کاغذی های مچاله می افته !!!!!!

واسه اینه که ما آدما عادت کردیم همه چیز رو در بیرون از خودمون جستوجو کنیم.نگاه بهدرون سخته اما ممکنه.

شب برفی چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:15 ب.ظ http://shabebarfi.blogsky.com

استاد شما کلا جزوه می دین یا کلاس حضوری هم دارین ؟؟؟؟

تا مشکل چی باشه و بیمار کی باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد