smile2me

من ترجیح می دهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم/.

smile2me

من ترجیح می دهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم/.

نمی شود

نمی شود که تو باشی، به مهربانی مهتاب
در آن زمان که روح دردمند ولگردم
بستری می جوید
بالینی می خواهد
تا شاید دمی بیاساید

نمی شود که تو باشی به مهربانی مهتاب
و این روح دردمند ولگرد
باز هم کوله را زمین نگذارد
و سر را بر زانوی مهربانی تو

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد
نمی شود که تو باشی، ترانه هم باشد
نمی شود که شب هنگام
عطر نگاه تو باشد
«محبوبه های شب» هم باشند.

نمی شود که تو باشی، من عاشق تو نباشم
نمی شود که تو باشی
درست همینطور که هستی
و من، هزار بار خوبتر از این باشم
و باز، هزار بار ، عاشق تو نباشم

نمی شود، می دانم
نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد......

تنهایی

خیابان در تنهایی خود غرق است  


و نگاه منتظرش بر رهگذریست  


که نادانی به او جرأت داده است 
 

تا بر سنگفرش صبورانه قدم بگذارد 
 

خانه در تنهایی خود غرق است 
 

و حضور ره نوردی را می نگرد 
 

که گامهایش لحظه ای  


سکوت سنگین خانه را شکسته است  


آسمان در تنهایی خود غرق است  


و گذار پرنده ای را می خواهد  


که بال افشان آغوش فروبسته او را بگشاید 

 
و من در تنهایی خودم غرقم و به روزی می اندیشم 
 

که دیگر نباشم

التماس

تکیه می دهم به موازی شانه هایت 


و تو ... 
 

برای جشنِ گریه ی من ، 


سرودِ سکوت می خوانی 


ایّوب می شوم و زیر نگاه نکردن های تو
 

آتش می گیرم ! 


تو را به جانِ صداقتِ دست هایت  


فکری بکن به حالِ  


انحنای خطی که یک سرش تو و ... 


سرِ دیگرش ... 
 

یک منِ بی تو انتظار می کشد ....

سلام

سلام 

  

حال همه‌ ما خوب است،ملالی نیست جز 

  

گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور 

 

که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند  

با این همه عمری اگر باقی بود 

 

طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم  

که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و  

نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان

سر آغاز

من در سرزمینی زندگی  

 

می کنم
 

 که در آن دویدن سهم  

کسانی است که نمی رسند 

 

 و 
 

رسیدن حق کسانی است  

 

که نمی دوند.